Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1320 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dedication
U
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
dedications
U
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fee tail
U
تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
reputed owner
U
در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
equitable estate
U
در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
possessors
U
مالک
proprietor
U
مالک
possessor
U
مالک
landlord
U
مالک
proprietress
U
مالک
homeowners
U
مالک
proprietresses
U
مالک
owner
U
مالک
ownerless
U
بی مالک
owner of a property
U
مالک
owners
U
مالک
homeowner
U
مالک
proprietors
U
مالک
angel
U
مالک
angels
U
مالک
lords
U
مالک
landlords
U
مالک
landed
U
مالک
lord
U
مالک
having
U
مالک
have
U
مالک
own
U
مالک بودن
to have possession of
U
مالک بودن
owned
U
مالک بودن
seis
U
مالک شدن
sole owner
U
مالک منحصر
car owner
U
مالک اتومبیل
shipowner
U
مالک کشتی
reputed owner
U
مالک اعتباری
owning
U
مالک بودن
to possess
U
مالک بودن
to have
U
مالک بودن
to hold
U
مالک بودن
ground landlord
U
مالک عرصه
goodman
U
خرده مالک
householders
U
مالک خانه
yeomanly
U
مالک جزء
joint owner
U
مالک مشاع
apollyon
U
مالک دوزخ
absentee
U
مالک غایب
smallholder
U
خرده مالک
smallholders
U
خرده مالک
freeholder
U
مالک مطلق
householder
U
مالک خانه
yeomen
U
مالک جزء
owns
U
مالک بودن
absentee landlord
U
مالک غایب
timocracy
U
مالک سالاری
absentees
U
مالک غایب
holding company
U
شرکت مالک
at the owner's risk
U
بعهده مالک
yeoman
U
مالک جزء
fixed stock
U
مالک انحصاری سهام
esquire
U
مالک زمین ارباب
lairds
U
ملاک خرده مالک
laird
U
ملاک خرده مالک
yeoman
U
خرده مالک کشاورز
to have something
U
مالک چیزی بودن
to have something at one's disposal
U
مالک چیزی بودن
deforce
U
بزورمالی را از مالک گرفتن
at owner's risks
U
ریسک به عهده مالک
owner of root or seed
U
مالک اصله یا حبه
yeomen
U
خرده مالک کشاورز
yeomanly
U
خرده مالک کشاورز
perpetuting testtimony
U
تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
tenant by sufference
U
متصرف با رضایت ضمنی مالک
proprietary
U
متعلق به ملاک وابسته به مالک
ship's husband
U
مباشر و مالک نماینده کشتی
tenant at will
U
متصرف به میل و اراده مالک
benefical owner of an estate
U
مالک بهره برداریک دارایی
foreclose a mortgage
U
فک رهن ملکی را از مالک ان سلب کردن
derelict
U
ترک شده بوسیله مالک یا قیم
at the owner's risk
U
با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
holding company
U
شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
unearned icremrnt
U
افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
unearned increment
U
افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
thefts
U
بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
theft
U
بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
fee tail
U
تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
tenant by sufference
U
مالک معترض اونشود و تصرفش ادامه پیداکند این عنوان به او اطلاق میشود
ejectment
U
باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
escheat
U
در CLاراضیی را گویند که پس ازفوت مالک به علت عدم وجودوراث قانونی به مالکیت دولت درمی اید
breach of trust
U
کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
estate at will
U
در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
hire purchase
U
کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
use and occupation
U
عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
algebra
U
استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن
s 00 bus
U
یک وسیله استاندارد اتصال میان برخی ریزکامپیوترها وتجهیزات جانبی
inherit
U
مالک شدن جانشین شدن
inherits
U
مالک شدن جانشین شدن
inheriting
U
مالک شدن جانشین شدن
have
U
مالک بودن ناگزیر بودن
having
U
مالک بودن ناگزیر بودن
tontine
U
تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
immunity
U
به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
volumenometer
U
التی که به وسیله ان بااستفاده از قانون .....حجم چیزی را می سنجند
renumber
U
خصوصیت برخی زبانهای کامپیوتری که به برنامه نویس امکان اختصاص دادن مقدار جدید به همه یا برخی از شماره خط های برنامه میدهد
protests
U
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protesting
U
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protest
U
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protested
U
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
surges
U
وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
surged
U
وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
surge
U
وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
institutive
U
تاسیس شده تاسیس کننده
crested
U
دیدبانی غیر ممکن غیر قابل دید به وسیله مانع
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
implied malice
U
سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
two man rule
U
قانون حضور یاتصویب دونفره یا تصویب به وسیله دونفر برای انجام کار
edict of emancipation
U
فرمانی که به تاریخ سوم مارس 1681 به وسیله الکساندر دوم امپراطور روسیه صادر و به موجب ان به "سرفها" یعنی ثلث جمعیت روسیه که فاقدازادی واقعی بودند
volitive
U
حالت افعال ارادی
To conjugate.
U
( افعال را ) صرف کردن
emancipation proclamation
U
اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
periphrastic conjugation
U
صرف افعال با استعمال غیرضروری فعلهای معین بجای ساده صرف کردن
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
forced sale
U
فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism
U
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
code
U
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive
U
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
returned
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
declaratory statute
U
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure
U
قانون اصول محاکمات قانون شکلی
review
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
officiary
U
مامور رسمی مقام رسمی
reviews
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
officious
U
نیمه رسمی شبهه رسمی
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
solemn form
U
در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
sharp cut
U
صریح
straight
U
رک صریح
clearest
U
صریح
clear cut
U
صریح
uninhibited
U
صریح
opens
U
صریح
clearer
U
صریح
straightest
U
رک صریح
clear-cut
U
صریح
definitive
U
صریح
clears
U
صریح
explicit
U
صریح
clear
U
صریح
cleaners
U
صریح
four-square
U
صریح
abstracts
U
صریح
straighter
U
رک صریح
clean-cut
U
صریح
clean cut
U
صریح
expressing
U
صریح
express
U
صریح
expresses
U
صریح
categorical
U
صریح
expressed
U
صریح
specific
U
صریح
specifics
U
صریح
opened
U
صریح
open
U
صریح
perspicuous
U
صریح
abstracting
U
صریح
abstract
U
صریح
say's law
U
قانون سی . براساس این قانون
canons
U
قانون کلی قانون شرع
canon
U
قانون کلی قانون شرع
penal statute
U
قانون جزایی قانون مجازات
clearest
U
صاف صریح
franking
U
صریح نیرومند
express acceptance
U
قبول صریح
frankest
U
صریح نیرومند
punctual
U
نیشدار صریح
indefinite
U
غیر صریح
franked
U
صریح نیرومند
inexplicit
U
غیر صریح
franker
U
صریح نیرومند
imprecise
U
غیر صریح
clears
U
صاف صریح
strictest
U
نص صریح محکم
immediate mode commands
U
فرامین مد صریح
stricter
U
نص صریح محکم
strict
U
نص صریح محکم
immediate address
آدرس صریح
frank
U
صریح نیرومند
hypallage
U
قلب صریح
clearer
U
صاف صریح
four-square
U
به طور صریح
express warranty
U
ضمانت صریح
express term
U
شرط صریح
avowals
U
افهار صریح
explicit address
U
نشانی صریح
explicit address
آدرس صریح
Recent search history
Forum search
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1
some services are not in full force
1
ICR
1
I may find a prince
1
A cop who doesn't exactly play it by the book.
2
make the case? به فارسی چی میشه
1
whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com